شیعه یعنی قول هو الله احد نا گفته های یک وهابی انتهاری که شیعه شد و به کربلاء رفت و برگشت به ایران
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست تقدیم به روی ماه عالم مهدی موعود منجی تمام عالم هر که منجیست خدا یارو نگهدارش باد هم که عیسی و موسی محمد باشد طراح و نوسینده حجت اله عرفانیان مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست دره علم خدا غیر از علی نیست جانشینه مصطفا این مرتضی مولاء علیست به ابجد خانواده محترم پیامبر583 پادشاه اصلی عالم 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583پادشاه اصلی عالم 583به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد 245 دینه بحق الله 245 افق دین اسلامه حق245اسلامه حق245 فاطمه +علی =245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی 245 با اسلام بحق بدینه حق اللهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 سلطان سریرولایت علی قل انماولی یکم الله علی245مدار245مراد245 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم به ابجد با قاصبان اهل بیت 786-245 اسلامه حق 245 علی فاطمه =541 عمر ابوبکر 231 باقاصبه دین الله231 ابوبکر231 راه دزدی231 فلسفه دین الله 385شیعه 385 حرفهای حسابی 385راز اهل عالم 385فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 بلغ اولا بکمالهی کشف دوجا به جمالهی حسنت جمیعو خصالحی صلو علیه و آلهی حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا"علیا"یا علی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بوود نام مولاء الهی بحق که وصی مصطفی مرتضایی بت شکنی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد 12منتخب12 اسلام 12 حق 12اخلاق12 نجاتبخش 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12هوا 12 ساعت 12 ماها 12 قلب 12جانها 12حم 12 گل گل12 دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمد سلام سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 به هزار نام خدا قسم 1000به ابجد محمد مصطفا 92 قسم = 1092 منهای ابجد سه خلیفه کن 1202- منهای 1092 = 110مولا و مقتدای عالم علیست افتخار دین 1346- 1202= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" و لا تفرقو 144 گمراه دین 310 عمر 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی 310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310 نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310ناهنجار 310پلیدی بقاصبانی 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310بدعت شیطانه 851-541= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 با اهل منافق 310 اهل دین دین عدوالله 310عمرفاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310 مفسدین به جهان310 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310 310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها310 مکرن310 کفری310گمراه دین310عمر 310قاصبه دین الله310 فریب کاران اهل عالمی 715 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 310 عمر 310 گمراه دین 310خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر 22 هذیان 22 عمر22شیطان 22 ابابکر22دشمن اسلام22 مجرمان 22 منافقان 22 بدبختی 22 بدیها 22 دروغ 22نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 مکارا 22 روباه 22 ابوبکر رکب وبا من از خار سر دیوار دانستم بناحقی دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت عمر به او سم ری سامری قوم محمد او را به درک اسفل سافلین فرستاد در طبقه سوزان جهنم که به آنجا اسفله سافین میگویند فقط شیطان نمرود شداد حامان فرعون عمر ابابکر شمر یزید معاویه و بت پرستان و قاصبان ولایت را عذاب میکنند قرار دارندهفت طبقه زیرداخل جهنم سوزان ترین جای جهنم را درک اسفله سافلین میگویند علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر عمر 541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541گمراه دین بناحق دینها 541 ابجد آل سعود 171+370 شیطان = 541 مردان گمراه 541جهل عرب ابله به کل عالم 541 اباجهل در دین عقیده باطل 541کفری دین حرام الهی 541دلیل نفاق به لعین دین 541 به دقل باز کودن با قاصب کل دین541 پلید ناکسان حرامیان 541ابله منافقا بناحق دین ها 541 بی دینها احمق جاهل منافق 541جهل عرب عقیده باطل541ملحد ها یا منافق آل سعود 541شیطان آل سعود541 آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی 541دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی 541 با قاصب کل دین نفاق541 کافر پلید دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام با دشمن ابله نادان 541 به نامرده ابله دین 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541آفت کلی 541انحرافه دین اسلام یا حقه بازان پلید اسلامی به نامرده ابله دین 541 عقیده باطلی نامردی 541 با منافقان ابله ملحد نادان 541دشمنه اسلامی 541کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541انحرافه دین اسلام 541
قالب وبلاگ 1
داستانهای زندگی 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
بزرگترین سامانه تبادل لینک 1
بهترین ریمل - ریمل حجم دهنده و بلند کننده 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 134
بازدید هفته : 262
بازدید ماه : 685
بازدید کل : 89696
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



به ابجدظالم 971- 430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541توهین دین ها 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر


نام شیعه 12 بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} شیعه یعنی ربنا آواز دین می شود نامت جهانی هم یقین تشیع بهترین فرهنگ دنیاست ملاک آدمیت عشق الله ست علی گویان عالم جمله هستند تمام انبیاء هم شیعه هستند علی فاطمه هم جمله نورند به حمدالله حسودان جمله کورند صدای ساز کویت سازکوکان شونداهل تشیع کل بوکان آمده بودکه بِبَردولی بُردنش (!).عازم مشهد شده بود که برای نابودی تشیع،توشه‎ای با خود به عربستان سعودی ببرد ولی غافل از اینکه صدای نقاره‎های حرم سلطان علی بن موسی‏‌الرضا (ع) دلش را خواهد بُرد. دلربا تر یوسف زهرا جمال حیدری ذکرحق دائم لبش هم یا علی نام زیبایش به قرآن آمده والله بلی نام شیعه 12 بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه25شیعه25کعبه25آل الله25با آل قرآن 25حکم خدا25بقاضی25یاوره25قرآنی25نظرقرآن25نفس قرآن25 حکم خدا25دکترا 25مهندسی 25شیعه 25اسم اعظمه25اساس دینه25بسیجی25دلاور25 قهرمانا25خدایی25باحقی25اصل حق 25اصل اسلام 25نفس قرآن 25با آل قرآن25آل الله25اصل اسلام25 اصل حق25اولین25قدرته 25شیعه25ارباب جهان25انسان کامل25 انسان نمونه25گنج دینه 25اساس دینه25اسم اعظمه25باانفجار25 بزودی ما هم درجمع نامردان عالم تلافی خواهیم کرد اسلام می گوید بمب گذاری را با بمب گذاری جواب بدهید از روز اول هر کاری کرده اند ما به سر شان خواهیم آورد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه25شیعه 25فرقه25آل الله25باآل قرآن25کعبه25کربلا25آل الله25شیعه25 انسان کامل25مغزی25 دلاور25بسیجی 25ارباب جهان 25با حقی 25انسان کامل 25 انسان نمونه25 آل الله25 گنج دینه25اهل آسمانه25خداوند در آسمانها ملائکه ودر زمین بسیجی ها را آفریددلاور25قهرمانا25قدرته25 اولین25به مکتب25 ال الله25 انسان کامل25 انسان نمونه25با آل قرآن25 آل الله25شاه مردان 25 ارباب جهان25 زنده باد25اصل حق 25 اصل اسلام25ماه تابانه 25شیعه25 آل الله 25باآل قرآن25 اصل دین25 اصل اسلام 25انسان کامل 25 انسان نمونه 25 ره اسلامی 25 اولین 25 دین آدم25 اهل قیام 25 با دین انسان25 گنج دینه 25حرم خدا 25 کعبه 25 راز خاتم 25 اسم اعظمه 25 ماه تابانه25 دین ادم 25جاده الله عشق جهان 25 25 ماه تابانه 25قدرته 25 اهل قیام 25 قاضی 25 دکترا 25 مهندسی25 با حقی 25 شاه مردان 25 ارباب جهان25اولین 25استاد اعظم 25نظر قرآن25نفس قرآن 25گنج قرآنه25 راستگوها 25 ابن رسول 25استاد اعظم 25 جان خاتمی25 تقواء 25عدالت 25بقلب انسان 25شیعه 25 در تورات عبرانی ماشیع 25ماشیع 25شیعه درکتاب شاکمونی 25ایستاده 25به عرش25نظر قرآن 25 خوش آمدی25زنده باد 25اصل حق25 اصل اسلام25انسان کامل25نمونه ها25شیعه 25انسان کامل25انسان نمونه25نفس قرآن اصل حق25اصل اسلام 25تقواء 25عدالت 25نقشه راه 25با پرچمی25زنده باد 25 به اهل سپاه 25بسیجی 25 دلاور25شمس قمره25 حرم خدا 25کعبه 25 شیعه25فرقه 25دین آدم25با دین انسان25انسان کامل25انسان نمونه25جرعت 25ضربان قلب 25قدرت و باطریش باید25باشه25با قلوبه25شیعه25شیداء25اصل اسلام 25 اصل حق25انسان کامل 25انسان نمونه25دین آدم 25با دین انسان25ضربان قلب25جان کلام25نام آدم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیربه هردری زدندکه تو را دربه درکنند دست علی بر سر توست ای ناخدای پیر وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34حرف معرفت34 دارد34+25شیعه =59 مهدی59 یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست  آیه 34حروف دارد 34+34= 68+68=136 مومن 136 علی 136 به ابجد کبیر و صغیر علی 136  این آیه ابجد مولاء علیست 136 یعنی نشانه دین یعنی نماینده الله به ابجد 136 یعنی 6ضربدر 3+1= 19 الله 19 نماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55) 55+55= 110 ولی دین 110 علی 110 کعبه97+13رجب تولد مولاء در محراب کعبه=110پلیسی110  نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی ولی دین110دین الهی 110علی 110ولی دین 110
به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی=46ولی 46+46=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند برو ای کدای مسکین دره خانه علی زن در غدیر 26 علی 26 امام دین 26 راه حق 26 وصیت 26بیعت26انتخاب درست26 غدیر 26دوازده امام  12 +14 معصوم = 26 راه حق 26علی 26 جان قرآنه26امام دین26 علی26 امانت نبی 26 حساب کتاب 26 منتخب نبی26اهل نبوت26 اهل امامت 26 غدیر26 علی 26 امانت نبی 26 منتخب حق26جان نبی 26 جان رسول 26  پنج تن آل عباء 677 منهای 541 عمر و ابوبکر = 136 علی مولاء مومن136
  به ابجدظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر 541دشمنه اسلامی541فتنه ها541اهله شر 541آفت کلی 541مکافات541 مرگ کافر541به ابجدآل سعود171+370شیطان=541 فتنه ها541   فریب کاران منافق دین اسلام1031 - 1202سه خلیفه =171نابحقی 171 یا ناحقا 171 آل سعود 171آل سعود 171+370 شیطان=541عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541بقاصبان نامرد541به اول قاصب بدین اسلام541زور گویانی فاسقی 541 نامحرم ها دین اسلام541 فتنه ها541 عمرابوبکر541 به ابجد ظالم 971- 430 مقصر =541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 دشمنه اسلامی541 توهین دین ها 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 مرگ کافر 541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده با خفتو خاری از دنیا رفت همه ناحق ها دوسال خلافت نکرده به درک واصل میشوند قاتلان امام حسین دو سال نشده همه به دست با کفایت حضرت مختار کشته id="content_span">: قرار ملاقاتمان در مدرسه علوی آیت‌الله گلپایگانی واقع در خیابان امام خمینی (ره) قم بود. در چوبی اتاق مدیر را زدم و وارد شدم. جوانی ساده‌پوش و لاغراندام که در صندلی انتهایی اتاق نشسته بود، توجهم را جلب کرد. نامش «ابوحسن حلّی» بود.
صدای نسبتا زیری داشت و ته‌لهجه عربی‎ به بیان شیرین خاطراتش کمک شایانی می‎کرد. تا سوالی نمی‎پرسیدم، لب به سخن نمی‎گشود. برخلاف ظاهر آرامش حرف‎های جنجالی بسیاری برای گفتن داشت.
در تمام دو ساعت زمان مصاحبه، با افتاده‎حالی سخن می‎گفت. تواضع بیش از حد و به کاربردن کلمات فوق‌العاده محترمانه، اجازه هر گونه گزافه گویی و شیطنت‎های خبرنگارانه را از من می‏‌گرفت.
سُنی به دنیا آمد، تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفت، سپس شیعه شد ...
اصلا باورم نمی‎شد ابوحسنی که مقابلم نشسته، روزهای نه‌چندان دور به خاطر کینه‎ای که از شیعه داشته، می‎خواسته خود را در میان پیروان اهل‎بیت (ع) منفجر کند. تا به حال معنای عاقبت به خیری را به این وضوح درک نکرده بودم.
از آرزوهایش حرف زد، انتظار شنیدن خواسته‏‌های ماورایی را داشتم که با همان ته‌لهجه عربی گفت: از اهل‎بیت (ع) می‏‌خواهم حالا که مرا خریدند، به راحتی آزادم نکنند. اجازه دهند لذت نوکری کردن برایم مادام‌العمر باشد.
ما را از وهابیت‌پروری در مشهد باخبر کرد و از برگزاری نمازجمعه وهابیون در شهر امام هشتم خبر داد. بزرگ‌ترین ضعف برخی از اهل سنت را عدم مطالعه تطبیقی میان کتب شیعه و سنی بیان کرد و این قیاس را راهی برای نجات از ظلمت می‎دانست.
توصیف‎ها و تمجیدهایی که از «آیت‎الله جزایری» نماینده ولی فقیه در خوزستان می‏‌کرد، بسیار شنیدنی بود و از وی به عنوان اسطوره مبارزه با وهابیت در این استان نام می‌برد.
فرصت را غنیمت شمرد و از برخی افراطی‏‌گری‌ها نیز گلایه کرد: هر کجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند. دیگر نیازی به توضیحات نیست. خودش شیعه مورد نظر را به فجیع‌ترین شکل ممکن از بین خواهد برد (!).
توقع زیادی نداشت. با بغضی که سعی در پنهان کردنش از من داشت و در گلو می‎پروراند گفت: می‎توانی کاری کنی تا با مراجع دیدار کنم؟!
القصه که جای سیاهه بسیار است و وقت اندک؛ پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آنچه در پی می‎آید ماجرای شیعه شدن یک وهابی متعصب است:
اهل کجایید؟
خوزستان.
تفکرتان در مورد شیعه چگونه بود؟
کینه عجیبی از شیعیان به دل داشتیم.
عجیب است، اهل سنت که چنین عقیده‎ای نسبت به شیعیان ندارند!
مدتی تحت تاثیر افکار وهابیت قرار گرفته بودم.
چگونه جذب وهابیت شدید؟

از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و شب‎نامه‌هایی که وهابیون به منازل می‎انداختند.
شب‎نامه پخش می‌کردند و کسی جلودارشان نبود؟
نیمه‌های شب به این کار می‎پرداختند، البته گاهی توسط سپاه، شناسایی و دستگیر می‎شدند. صبح که بیدار می‎شدیم، جزوه‎ای در حیاط منزل افتاده و در آن نوشته بود «ید الله فوق ایدیهم» پس خدا دست دارد؛ «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره» پس خدا صورت دارد.
چیزی از کافر بودن ما شیعیان نوشته نشده بود؟!
آش که بدون کشک نمی‎شود، می‎شود؟! (با خنده). اصلا همه رفتار و اعمال وهابیت برای سرکوب و ملحد معرفی کردن شیعیان است.
شبکه‌های وهابیت چگونه افکار را علیه مذهب تشیع ملتهب می‌کردند؟
مهم‌ترین اقدامات آنان، کافر جلوه دادن شیعیان است و شبهاتی که مطرح می‎کنند، در تحقق همین هدف شوم آنهاست. اخیرا در حال جوسازی علیه علما و مراجع شیعی هستند. می‎گویند مراجع شیعیان همگی حرام‌خوارند چون از مردم خمس می‎گیرند و این موضوع در هیچ جای قرآن نیامده است (!).
تا چه حد نسبت به شیعیان کینه داشتید؟
به حدی که آماده شده بودیم تا به عنوان انتحاری، خود را در تجمعات شیعی منفجر و آنان را تکه‌تکه کنیم. چون وهابیون معتقدند با کشتن هفت شیعه به بهشت می‎روند و شام را با پیامبر (ص) می‎خورند، به ما نیز می‎گفتند حتما با خود یک قاشق ببرید!!! این موضوع در کشورهایی که وهابیت عملیات انتحاری انجام می‎دهد کاملا مشهود است و پس از انفجارها، قاشق‎هایی همراه با جسد وهابیون پیدا می‎کنند.
غالب اهل سنت ایران، انسان‎های معتدلی هستند. خانواده‎تان در مقابل افکار تند شما موضع نمی‏‌گرفتند؟
خانواده‎ام تحصیلات عالیه نداشتند و انسان‎های ساده‎ای بودند، من مرجع آنها بودم چرا که بسیار تحقیق و مطالعه می‎کردم و به هر چیزی که می‎رسیدم، خانواده نیز تبعیت می‎کردند. هر سوال شرعی که داشتند از من می‎پرسیدند. ضمنا آنها از گرایش جدید من خبر نداشتند.
جرقه گرایش به تشیع کجا زده شد؟
من اصلا قصد شیعه شدن نداشتم، می‎خواستم شیعه را نابود کنم.
نابود؟
پنج سال پیش بود (در سن 19 سالگی). خبری به گوشم رسید که یکی از وهابیون قصد دارد از میان جوانان اهل سنت خوزستانی، تعداد محدودی از آنها که اهل علم و تحقیق هستند را به عربستان ببرد تا در شبکه‌های ماهواره‏‌ای علیه شیعیان صحبت کنند. از نظر رفاهی نیز تمام زمینه‌ها را فراهم خواهد کرد؛ از بهترین خودرو و حقوق گرفته تا فراهم کردن زیباروترین زن‎ها برای ازدواج. تصمیم خود را گرفتم تا با رفتن به عربستان، به تمام آمال و آرزوهای خود برسم. گفتم بمانم در ایران چه کنم؟! خودم را منفجر کنم؟! به عربستان می‎روم تا از لحاظ علمی، حق بودن مکتب وهابیت را اثبات کنم. این خدمت فراتر از انتحاری شدن است و در نتیجه بهتر می‎توان داغ بر دل‎های شیعیان گذاشت. کمی تفکر کردم. گفتم بروم مقابل دوربین و بگویم من شنیدم که شیعیان فلان کردند و بهمان؟! عقلانی نیست. باید بروم با چشمان خودم ببینم تا اگر کسی اشکال وارد کرد، بگویم من دیدم که شیعیان آهن می‎بوسیدند و به غیر خدا توسل می‏‌کردند؛ مشاهده موارد شرک شیعیان، توشه راه خوبی می‎تواند باشد. گفتم به کجا بروم که از دیدگاه شیعیان هم بسیار مقدس و هم مستند باشد؟! گفتم حرم امام رضا (ع). آنچه نیاز بود برداشتم و روانه مشهد شدم. وارد حرم شدم، از خدام پرسیدم ضریح کدام طرف است که نشانم دادند. در چند متری ضریح به جایی رسیدم که حلقه‌های معرفت مدرسه پریزاد در سمت راست و دارالقرآن در سمت چپ قرار داشت. چند قدمی رد شدم که عبارت «حلقه‌های معرفت» در ذهنم سوالی ایجاد کرد. عزم بازگشت کردم که همزمان با رسیدن من مقابل حلقه‎های معرفت، روحانی با هیبتی که وقار خاصی داشت بر صندلی نشست. حدودا 60 نفر از زائرین دورش را گرفته بودند. گفت هر کسی سوالی دارد بپرسد. این جمله مرا در فکر فرو برد.
نکته شگفت‌انگیزی در جمله «هرکس سوالی دارد بپرسد» وجود داشت؟
بله، برای من بسیار عجیب بود. پیروان وهابیت حق ندارند کتب شیعیان را مطالعه کنند. در مکتب‌خانه‌ها، کسی حق پرسیدن سوال از استاد را ندارد. می‏‌گویند به کتب شیعی مراجعه نکنید، آنها پر از سحر و جادو هستند و موجبات خیانت شما به صحابه پیامبر (ص) را فراهم می‎سازد. همین‎ها باعث عدم شناخت حق از باطل می‎شود. آقای تیجانی نقل کرده‎اند روزی پدرم به من گفت که شیعیان مشرک و کافرند. دلیلش را پرسیدم که گفت شیعیان به مدینه می‎روند تا بر قبور پیامبر (ص) و خلفا مدفوع کنند. پرسیدم پدر، شما دیدی؟ گفت همه مردم می‎دانند و برای یکدیگر نقل می‎کنند. مدتی گذشت تا در مکتب‌خانه بودم و استاد نیز همین موضوع را نقل کرد. دستم را به نشانه سوال بالا بردم که با صدای بلند فریاد زد "اُسکُت"! زیر لب گفتم ای بابا سوال هم نمی‌توان پرسید؟! گذشت و گذشت تا خودم به مدینه مشرف شدم. گفتم به مزار خلفا بروم تا آنچه شنیده‎ام را با چشمانم ببینم. دیوارهای بلندی را دیدم که قبر خلفا را به شعاع چندین متری محاصره کرده بودند، درهای ورودی نیز قفل‎هایی به اندازه یک کتاب خورده بود. نزدیک دیوار که شدم، شرطه‌ها مانع از حرکتم شدند. به خودم گفتم چه تهمت‎ها که به شیعه نمی‎زنند. من سنی نمی‌توانم به این دیوار حفاظتی نزدیک شوم، لابد شیعیان زمین را سوراخ کرده و به داخل راه پیدا می‎کنند!

حال، شما تصور نید با چنین فضایی که من در آن قرار داشتم، بشنوم یک روحانی شیعه به هم‎کیشان خود می‎گوید هر که سوالی دارد بپرسد... .
حلقه‎های معرفت چه شد؟
مقابل حلقه معرفت که ایستاده بودم، به ذهنم خطور کرد که به آن روحانی پیشنهاد مناظره بدهم، قطعا او نمی‎پذیرد و من توشه راه خود به عربستان را تکمیل خواهم کرد. توجه داشته باشید که وهابیت خود را تنها مذهب بر حق می‎داند. به خودم گفتم فکر بسیار خوبی است، بعد هم به عربستان می‎روم و در شبکه‎های ماهواره‎ای جار می‎زنم که شیعیان ضعیفند، من به حرم امام رضا (ع) قلب تشیع ایران رفتم و عالم آن مکان حاضر به مناظره با من نشد. به حالاتم دقت کنید. پیش از حتی پیشنهاد مناظره به روحانی شیعه، تمام وجودم را حس پیروزی فراگرفته بود. به یکی از خدام گفتم من سنی هستم، به آن روحانی که روی صندلی نشسته بگویید حاضر به مناظره با من هست؟ گفت بله! شوکه شدم ولی به خودم روحیه دادم و گفتم می‎خواهد تظاهر کند. خادم نزد او رفت و به گونه‌ای که زائران نشنوند به سخن پرداخت. گفتم نکند این روحانی مرا با دست نشان دهد و فریاد بزند که فلانی سنی است بگیرید و تکه‌تکه‏‌اش کنید! چند قدم به عقب‎تر رفتم و پشت پله‎ها ایستادم تا فرصت فرار داشته باشم. «... سلام علیکم، برادر سنی بفرمایید». این صدایی بود که من از پشت دیوار شنیدم. با تعجب و قدم‎های فوق‌العاده آهسته، خود را نمایان کردم. نگاهم به جمعیت کثیری افتاد که دور او نشسته بودند و با جمله‎ای که گفت، تمام سرها به سوی من چرخیده بود. باز به فکر رفتم، گفتم شاید می‎خواهد با این سخنان مرا به جمع خود بکشاند و سپس کارم را یکسره کند... .

با احتیاط خاصی قدم برمی‎داشتم. دل به دریا زدم و به سمتشان رفتم. بر خلاف انتظارم، زائران برایم کوچه باز کردند تا رفتم و کنار آن روحانی شیعه نشستم. جمعیت نزدیک‌تر آمد و زائران در کنارم نشستند. حاج شیخ خیلی مرا تحویل گرفت و طوری احوالپرسی می‎کرد که انگار چند سال رفیق بوده‎ایم. پرسیدم مناظره می‎کنی؟ گفت بله. اینکه چنین با سرعت و بدون هیچ هماهنگی جوابم را داد، جا خوردم. گفتم شرطی دارم؛ اولا تمامی استدلال‎هایت باید بر مبنای کتب معتبر اهل سنت باشد، ثانیا اگر حق با تو بود که من شیعه می‎شوم ولی اگر حق با من بود، تو و تمام این جمع می‎بایست سنی شوید. قبول کرد!
پیش خودم گفتم علمای ما بدون هماهنگی به هیچ عنوان مناظره نمی‎کنند، اگر هم هماهنگی شود آنقدر شرط و شروط می‎گذارند تا عرصه بر طرف مقابل تنگ گردد. ضمنا اینکه اگر تمام بزرگان مذهب ما در مناظره شکست بخورند، احتمال اینکه زیر همه چیز بزنند زیاد است؛ دیگر چه برسد به اینکه مسئولیت تغییر مذهب مردمی را هم به عهده بگیرند! مهم‎تر از همه اینکه علمای ما به هیچ عنوان حاضر به مناظره در میان خیل مردم نیستند.
بالاخره مناظره را با آن همه اما و اگر آغاز کردید؟
بله (با خنده). از ساعت حدودا 7 شب شروع شد و تا نیم ساعت مانده به صبح به طول انجامید.
مناظره چطور بود؟
تمام اندیشه‌هایم درمورد بی‌سواد بودن طلاب و روحانیون شیعه نقش بر آب شد. من نجنگیده خود را پیروز می‎دانستم ولی وقتی به میدان مناظره آمدم، همچون سربازی بودم که به کوچه پس کوچه‌های شهر فرار کرده و به هر جا می‎رود با بن‌بست مواجه می‌شود.
فضای مناظره را برایمان تبیین کنید.
من هر چه اشکال وارد می‎کردم، حاج شیخ از نسخ قدیمی کتب خودمان پاسخ می‎داد و او هر چه می‌پرسید، من از این شاخه به آن شاخه می‎پریدم. بیشتر من سوال می‎کردم، از هر ترفندی استفاده می‌کردم ولی بی‌جواب می‌ماند. می‎فهمیدم که پیروزی در مناظره را از دست دادم، از آن لحظه به بعد فقط برای شکست نخوردن تلاش می‏‌کردم.
یکی از سوالات مورد بحث را بیان کنید.
در مورد غدیر خم و بحث جانشینی حضرت علی (ع) بسیار بحث کردیم. هر چه دلیل و سند از کتب ما آورد که پیامبر (ص) پس از خود، ولایت بر مردم را به حضرت علی (ع) سپرده است، زیر بار نمی‎رفتم و خلط مبحث می‎کردم. در آخر هم گفتم پیامبر (ص) هیچ کس را به جانشینی خود تعیین نکرد و هر چهار خلیفه به ترتیب توسط مردم انتخاب شدند. حاج شیخ گفت پیامبر (ص) انسان آینده‌نگری بودند یا خیر؟ گفتم بله. گفت ما درحال حاضر چقدر دستورات پزشکی از ایشان داریم که جامعه پزشکی دنیا تازه به آنها دست یافته است؟ گفتم از این دست اتفاقات بسیار است. گفت پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد نحوه مسواک زدن که باید از بالا به پایین و از پایین به بالا صورت گیرد، سخن به میان آورده است. ایشان فرموده‎اند که از مسواک زدن به صورت راست به چپ و چپ به راست اجتناب شود. پیامبری که 1400 سال پیش در مورد یک مسئله کوچک سلامت بدن انسان، چنین دستورالعمل‌های موشکافانه‌ای ارائه می‌دهد، با علم به اینکه خاتم پیامبران (ص) است، مردم را به حال خود رها کرده است؟ واقعا این عقلانی است؟
بین دو راهی سرگردان بودید.
گنگ بودم. چیزی برای گفتن نداشتم و در مقابل، تمام سوالاتی که من از قرآن مطرح می‎کردم را با استناد به صحیح بخاری و صحیح مسلم پاسخ می‎داد. خواستم به بهانه‎ای از مجلس خارج شوم ولی گفتم پیامبر (ص) را که قبول دارم. اگر پیامبر (ص) فرمود با اینکه حق را دیدی چرا به سویش نرفتی چه پاسخ بدهم؟ بگویم به خاطر تعصبات کورکورانه؟
پس سرانجام قانع شدید؟
در همان لحظه رو به حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ایستادم و اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان مولای امیرالمومنین و اولاده المعصومین حجج الله را بر زبان جاری ساختم. الحمدلله که نجات یافتم.
واکنش زائران نظاره‎گر این مناظره چگونه بود؟
به گرمی از من استقبال می‎کردند. همگی برای تبریک به سویم می‏‌آمدند و برخی می‎گریستند. به یکی گفتم من کسی نیستم، چرا انقدر مرا مورد احترام قرار می‎دهید؟ گفت تو راه‌یافته اهل‎بیت (ع) هستی. احساس می‎کنم در پس این حالات، ماجرایی نهفته است که اگر اجازه دهید بیان کنم.

11 سال پیش (در سن 13 سالگی)، وقتی از مدرسه برمی‎گشتم، یکی از معلمان در جمع دانش‌آموزان گفت در فلان مسجد برنامه‎های فرهنگی داریم که هم قرآن یاد می‎گیرید و هم فوتبال بازی می‎کنید. از فردای آن روز، همه با هم به مسجد می‎رفتیم و در کنار یادگیری قرآن، تفریحاتی نیز داشتیم. یکی از همین روزها، پس از اتمام کلاس قرآن، معلم گفت که فردا مراسم داریم و همه بیایید. شب وقتی به منزل رفتم، به مادر گفتم فردا به همراه دوستانم می‎خواهم در مراسم مسجد شرکت کنم. مادرم اجازه نداد و گفت پس از کلاس قرآن برگرد به منزل و در مسجد نمان. روز موعود فرا رسید و من پس از کلاس قرآن، مقابل در مسجد ایستادم و به اضافه شدن دوستان در مراسم می‎نگریستم. دلم شکست و گفتم خدایا مگر من چه تفاوتی با بقیه دارم که مادرم حق شرکت در مراسم را به من نداده است؟ بسیار گریه کردم و به حال دیگر دوستان غبطه خوردم. پس از آن همه گریه، دلم آرام گرفت. آن شب، شب اول محرم بود. چند روز قبل از اینکه به قم مشرف شوم (در سن 24 سالگی)، در حال استراحت در منزل بودم که فکرم مشغول شد. گفتم خدایا چه شد منی که برای نابودی شیعیان کمر همت را بسته بودم، تو مرا به حرم امام رضا (ع) رساندی تا شیعه شوم؟ ناگهان به فکر آن گریه زمان کودکی‌ام افتادم، آن گریه روز اول محرم. جرقه‎اش آن روز زده شد. اتفاقات این دنیا بسیار عجیب است، همه چیز با هم رابطه‌های ماورایی دارد که فقط کافی است لحظه‌ای تفکر کنیم. شب اول محرم برای مراسم امام حسین (ع) گریستم تا اینکه این خاندان رحمی بر من کردند و شب اربعین حسینی نیز از منجلاب ظلمت نجاتم دادند. مناظره من در حرم سلطان طوس، مصادف با شب اربعین بود.
شیعه شدن خود را چگونه با خانواده در میان گذاشتید؟
وقتی به خوزستان بازگشتم، تا چند روز اول در برزخ فکری بودم. سعی می‎کردم با مطالعه کتبی همچون شب‎های پیشاور، آنگاه که هدایت شدم، شیعه پاسخ می‎دهد و ... آرامش بگیرم. وقتی به آرامش درونی رسیدم، دیگر وقتش بود تا خانواده‌ام را از این حقیقت مطلع سازم تا تصمیم بگیرند.
چه راهی را برای تحقق این مهم برگزیدید؟
ما در منزل ماهواره داشتیم. پدر و مادرم بیشتر سریال‌های عربی را مشاهده می‎کردند، خواهر کوچکم کارتون می‎دید و برادرم نیز به تماشای فوتبال می‎پرداخت. من نیز پیش از آنکه شیعه شوم، فقط شبکه‌های وهابیت را دنبال می‎کردم و دیگر اعضای خانواده هیچوقت پای صحبت کارشناسان این دست برنامه‎ها نمی‎نشستند. یک روز که عزم را برای گفتن حقیقت شیعه جذب کردم، به منزل آمدم و همه بودند. تلویزیون را روشن کرده و شبکه‎ای از اهل سنت که غالبا کارشناسان و مجریان افراطی در آن مقابل دوربین می‎رفتند را انتخاب کردم. این بار فردی به نام «ملازاده» در حال صحبت بود و فحش های رکیک به شیعیان و نظام حاکم ایران می‎داد. پدرم سریعا سر برگرداند و پرسید این چه شبکه‎ای است؟ گفتم شبکه اهل سنت. گفت این کارشناس کیست؟ پاسخ دادم از علمای بزرگ اهل سنت. با تعجب به من رو کرد و گفت این پیرو سنت است که اینگونه رهبر و مراجع ایران را به فحش و ناسزا بسته است؟ گفتم بله متاسفانه. سپس قرآن و کتب شیعه و سنی را آوردم. همانند همان روحانی مستقر در حرم امام رضا (ع(، ولایت حضرت علی (ع) را بر اساس قرآن و کتب معتبر اهل سنت برایشان اثبات کردم. آنها نیز با دیدن حق و حقیقت، شهادتین را گفتند و شیعه شدند.
از آن پس مشاهده آن شبکه‌ها در منزل قدغن شد؟
به چه شدتی (باخنده). یک روز همان شبکه را برای مشاهده واکنش خانواده انتخاب کردم. ناگهان صدای پدرم را شنیدم که فریاد زد شبکه را عوض کن، نمی‎خواهیم چهره این ملعون‏‌ها را ببینیم. وانمود کردم که نمی‎شنوم، پدرم با غضب نگاهی به من کرد و کابل تلویزیون را از پریز برق کشید!
چه شد که طلبگی را برگزیدید؟
با فعالیت در این عرصه می‎خواستم از شیعه و تشیع بیشتر بدانم. الان بیش از چهار سال است که لیاقت سربازی امام زمان (عج) را پیدا کرده‎ام.
کجا طلبه شدید؟
مشهد
چند سال آنجا بودید؟
یک سال. بعد از آن به خوزستان آمدم. تا به حال این مدت طولانی از خانواده دور نشده بودم. کمی سخت گذشت.
یک سالی که در مشهد بودید، حضور وهابیت را حس کردید؟
بله، باعث تاسف است که وهابیون در مشهد نمازجمعه نیز برگزار می‎کنند.
نمونه‎ای از اقدامات ضد شیعی آنها که برای خودتان مشهود بوده را بیان بفرمایید.
حدودا ساعت 1 بامداد یکی از شب‎های ماه مبارک رمضان عازم حرم امام رضا (ع) شدم. نمی‎دانم چطور بود که قسمت بازرسی ورودی حرم، زائران را آنطور که باید و شاید تفتیش نمی‎کرد. گویا دو تن از وهابیون نیز از این فرصت استفاده کرده و از دو ورودی مختلف به همراه اجزای تفکیک‌شده یک بمب دستی، وارد حرم می‎شوند. وقتی از قسمت بازرسی عبور می‎کنند، در محلی به هم می‎رسند و اجزای تفکیک‌شده آن بمب دستی که میان یکدیگر تقسیم کرده بودند را در کنار یکدیگر قرار می‎دهند. سپس خود را به ضریح رسانده و بمب دستی را به سمت آن پرتاب کردند. خیلی عجیب بود؛ به مدد حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بمب عمل نکرد و روی زمین آرام گرفت. در همان لحظه یکی از زائران که صحنه را زیر نظر داشت، با گرفتن دست آن وهابی موجبات دستگیری‎اش را فراهم کرد اما تا وقتی که خدام خود را به آن وهابی برسانند، زائران کاملا از خجالت این فرد ملعون درآمدند. اینجاست که باید گفت با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد ...
در ابتدا گفتید که بدون اطلاع خانواده قصد سفر به عربستان را داشتید که پس از چند سال با دیدن شما در شبکه‎های ماهواره‎ای، از موقعیت مکانی‎تان مطلع شوند. اما در وصف حالت طلبگی که پس از شیعه شدن آن را انتخاب کردید گفتید که تا به حال یک سال از خانواده دور نبودید و احساس دلتنگی می‏‌کردید. گویا تغییر مذهب موجب تغییر احساسات نیز شده است؟
مقایسه جالبی کردید. تا به حال به این دو حسی که بیان کردید، فکر نکرده بودم. حالا که حالات قبل و بعد گرایش به تشیع را بررسی می‎کنم، انگار همینطور است که شما گفتید. پس از آنکه شیعه شدم، خانواده برایم اهمیت زیادی پیدا کرده بود چراکه مذهب تشیع چنین سفارش کرده است. در وهابیت آنقدر که علمایشان از تنبیه زن برای تربیت سخن به میان می‎آورند، اصلا از چگونگی گرم کردن کانون خانواده حرفی نمی‎زنند.
چه کسی در این میان از رفتن اهل سنت به دنبال حق و حقیقت جلوگیری می‎کند؟
وهابیت. همه جا وهابیون پای ثابت اینگونه شرارت‎ها هستند.
کسی که سُنی باشد، با رفتن به مجالس روضه امام حسین (ع) یا شنیدن ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) حتما تحت تاثیر قرار گرفته و به شک می‎افتد. اینکه متحول نمی‎شود، کمی شک‌برانگیر نیست؟
همان که عرض کردم، تنها سلاح وهابیت شبهه‌افکنی است. آنان با طرح شبهات و توجیهات متعدد علیه تشیع، افکار اهل سنت را از مسیر اصلی منحرف می‎کنند.
مثلا چگونه شهادت امام حسین (ع) را توجیه می‎کنند؟
وهابیون از طریق بلندگوهای متعددی که صدای خود را به گوش اهل سنت می‎رسانند اعلام می‎دارند رفتن امام حسین (ع) به کربلا اشتباه بود و می‎خواست انتقام پسرعمویش مسلم بن عقیل را بگیرد. حتی ابن عباس نیز به امام حسین (ع) گفت که نرو ولی ایشان توجهی نکرد. یزید هم نمی‏‌خواست جنگی صورت گیرد ولی ناچار شد چراکه اگر امام حسین (ع) به شام می‎رسید، مردم بیشتری کشته می‎شدند. اینها هجویاتی است که وهابیون به خورد اهل سنت می‎دهند.
جهاد در سوریه که ساخته وهابیت است، به خوزستان هم نفوذ کرد؟
بله متاسفانه، چند نفر از استان ما برای عمل به فتوای جهاد عازم سوریه شدند.
الان که به مذهب شیعه قائل شدید، فتوای وهابیت را چگونه می‎بینید؟
واقعا مضحک است.
خودشان این موضوع را احساس نمی‎کنند؟
به یقین عرض می‎کنم که وهابیت یعنی یهودیت، آنهم یهودیتی که مورد تایید اسراییل است. اسراییل هم مخالف اسلام است. حالا خوب توجه کنید. اسراییل اگر بخواهد اسلام را بد جلوه دهد باید چه کند؟ باید اسلامی معرفی کند که غیرعقلانی بودنش برای همگان مشهود باشد. پس فرقه‌ای با نام وهابیت را به وجود می‎آورد تا با انجام اقداماتی همچون کشتار فجیعانه و صدور فتاوای مضحک - مثل حرام بودن فوتبال، حرام بودن رانندگی و ... - افکار مردم جهان را نسبت به اسلام مخدوش کند و درنتیجه اسلام‌هراسی را ترویج دهد.
اسطوره مبارزه با وهابیت در خوزستان کیست؟
آقای جزایری.
چطور؟
ایشان به شدت در مقابل تبلیغات وهابیون ایستاده است. الحمدلله امروزه در خوزستان وهابی نداریم که علنا فرقه خود را اعلام کند. همه آنها در منازل آن هم به صورت مخفیانه به تبلیغ می‎پردازند. آقای جزایری در برگزاری مجالس ایام فاطمیه، محرم و صفر اهتمام ویژه‎ای دارند و اکنون به گونه‌ای است که در ایام شهادت سراسر استان غرق در ماتم می‎شود.
بزرگ‌ترین ضعف برخی از اهل سنت را در چه می‎بینید؟
عدم مطالعه و تحقیق. متاسفانه اهل سنت یک‌طرفه قضاوت می‎کنند درصورتی که باید به عنوان یک انسان (نه شیعه و نه سُنی) کتب را در مقابل گذاشته و با هم مقایسه کنیم.
شبهاتی که زمانی خودتان مطرح می‎کردید را می‎خواهم بازخوانی کنم. با این تفاوت که شما امروز شیعه‎اید و باید رفع شبهه کنید.
بفرمایید.
شیعیان مشرک هستند و می‎بایست کشته شوند.
فرض را بر این می‏‌گذاریم که شیعیان مشرک هستند. این را هم می‎دانیم که مشرکان از سگ نجس‌تر هستند. چرا علمای وهابی وقتی شیعیان وارد مکه می‎شوند دستور به قتل آنان نمی‎دهند؟ اینطور که اگر شیعیان نجس (!) به خانه خدا وارد شوند، همه جا را نجس می‎کنند. وقتی با خود به عربستان ارز وارد می‎کنند مشرک و کافر نیستند، همین که از خانه خدا خارج می‎شوند، مشرک بوده و باید آنان را از دم تیغ گذراند؟ حالا که به شیعیان اجازه ورود به خانه خدا داده می‎شود پس نجس نیستند، پس کافر نیستند، پس اینگونه فتاوای وهابیون فقط وجهه سیاسی دارد، نه دینی.
شیعیان 12 خدا دارند.
اینکه شیعیان 12 خدا دارند یعنی خدای اولشان حضرت علی (ع)، خدای دوم امام حسن (ع)، خدای سوم امام حسین (ع) و الی آخر. اولا اگر شیعیان یکتاپرست نیستند، پس چرا به دور کعبه طواف می‎کنند؟ بروند به نجف، کربلا، مشهد و ... به دور حرم امامانشان طواف کنند. چرا چنین کاری نمی‎کنند؟ ثانیا امام علی (ع) که وهابیون می‎گویند خدای اول شیعیان است، دعایی دارد به نام دعای کمیل. در این دعا که شرح حال امام اول شیعیان است آمده که الهی أنا عبدک الحقیر الضعیف. مگر خدا نیز خدا دارد؟ از اول خلقت انسان تا کنون هیچ قومی نگفته که خدای من نیز خدا دارد چراکه اگر اینگونه باشد، خدای نهایی را می‎پرستد. پس اصلا عقلانی نیست.

علمای شیعه از مردم خمس می‎گیرند در حالی که هیچ کجای قرآن نیامده است، پس حرام‌خوارند.
سوره انفال، آیه 41 می‎فرماید «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَی عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ؛ بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، برای پیامبر، برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است؛ اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ‏ایمان) (روز جنگ بدر) نازل کردیم، ایمان آورده‏‌اید و خداوند بر هر چیزی تواناست».
افراطیون در هر مذهبی وجود دارند. در این گفتگو از افراطیون اهل سنت بسیار سخن گفتیم، شبکه‎هایی در فضای ماهواره‎ای فعالیت می‎کنند که به اسم شیعه، تیشه به ریشه تشیع می‌زنند.
بله، دقیقا به یاد دارم که شبکه‌های وهابی از اهانت‎های شبکه‎های شیعه‎نما به اهل سنت سوء استفاده ابزاری می‎کردند تا مردم سُنی از شیعیان کینه به دل بگیرند و به سوی وهابیت سوق پیدا کنند.

زمانی که تحت تاثیر افکار وهابیت بودید، کلیپ مراسم‎های جشن مرگ خلیفه دوم به شما می‎رسید؟

بله، شبکه وهابی وصال به صورت مداوم این کلیپ‌ها را پخش می‎کرد تا تمام پیروان خلفا را تا سرحد جنون نسبت به شیعیان، کینه‌توز کند.
در این امر موفق هم بودند؟
صد در صد. نمونه بارز تاثیرپذیری، خود بنده هستم که به خاطر همین کینه‎ای که از شیعیان داشتم، می‎خواستم در شبکه‎های ماهواره‎ای علیه شیعیان صحبت کنم. به عبارت دیگر، هر کجای دنیا که قرار باشد پیروان اهل سنت و وهابیت را علیه شیعیان بشورانند، کافی است یکی از ویدئوهای مراسم عمرکشون را پخش کنند، دیگر نیازی به توضیحات نیست، خودش شیعه مورد نظر را به فجیع‌ترین شکل ممکن از بین خواهد برد (!).
گویا مسلمانان وهابی(!) شبهه‎ای درمورد نماز شیعیان نیز وارد کرده‎اند؟
بله. با یکی از وهابیون مناظره‎ای داشتم که گفت شما شیعیان پس از هر نماز سه مرتبه می‏‌گویید خان الامین. دلیل را جویا شدم که گفت، شما جبرئیل را خائن می‎دانید چون وحی را به علی (ع) نداد و به پیامبر (ص) داد! گفتم بیا نماز بخوانم ببین خان الامین می‎گویم؟ گفت خیر، در کتاب‎هایتان نوشته شده است. گفتم کدام کتاب؟ گفت در کتب سری‎تان! گفتم شما نیز پس از هر نمازتان سه مرتبه الشیطان ربّی و ربّ آبائی را زمزمه می‎کنید. خود را به در و دیوار می‎زد که کذب محض است و اینها ساخته دست دشمنان ماست، بیا نماز بخوانم تا به یقین برسی. گفتم می‎خواهی تظاهر کنی چون در کتاب‎هایتان این مطلب وجود دارد. گفت سریعا آدرس بده، در کدام کتاب؟ گفتم در کتب سری‎تان ...!
تا به حال واسطه شیعه شدن کسی شده‎اید؟ البته به غیر از خانواده.
من با بسیاری از اهل سنت و وهابیون به مناظره نشسته‎ام. به یقین عرض می‎کنم که همه شبهاتشان را پاسخ دادم ولی حرفی برای گفتن در مقابل سوالاتی که از کتب خودشان مطرح می‏‌کردم نداشتند. با این حال به جای اینکه به دنبال حق باشند و راه حقیقت را پیش بگیرند، بر تعصبات خود پافشاری می‎کنند. به همین دلیل فقط توانستم یک بار واسطه خیر شوم و یکی از آنها که انسان منطقی بود را به مذهب تشیع سوق دهم.
بی‎صبرانه مشتاق شنیدن این ماجرا هستیم.
سال گذشته برای حفظ قرآن کریم به شیراز سفر کرده بودم. در ترمینال بودم که برای اقامه نماز به نمازخانه رفتم. متوجه نماز خواندن یکی از افراد شدم که بدون مهر اقامه کرده بود. فهمیدم که سنی است. برای چگونگی شروع بحث به فکر فرو رفتم که خداوند عنایت کردند و از وی پرسیدم برایتان مهر بیاورم؟ گفت نه متشکرم. پرسیدم تعارف می‎کنید؟ گفت نه عزیزم نیازی نیست. گفتم واضح است که تعارف می‎کنید چون بدون مهر که نمی‎توان به نماز ایستاد. گفت مذهب من با شما متفاوت است، من سنی هستم. گفتم سنی چیست؟ با مذهب ما شیعیان متفاوت است؟ با این مقدمه وارد بحث شدیم. تمام کتاب‌هایم را باز کردم. از قرآن و معتبرترین کتب اهل سنت برایش دلیل و مدرک آوردم. انسان بسیار منطقی بود. کم و بیش قانع می‎شد. در آخر، روضه حضرت زهرا (س) و چگونگی شهادت این بهانه خلقت را تعریف کردم. در نهایت، با علم و یقین به حقانیت شیعه پی برد و شهادتین را بر لب جاری کرد. پیش از خداحافظی نیز نحوه وضو ساختن از منظر شیعه و چگونگی اقامه نماز را به او تعلیم دادم و رفت.
واسطه عاقبت به خیر شدن یکی از مخلوقات خداوند، چه احساسی دارد؟
هرگز قابل توصیف نیست.
بزرگ‎ترین خواسته‎ای که از اهل‎بیت (ع) دارید چیست؟
به آدمیت برسم.
حرف دل؟
به حرم هر کدام از ائمه معصومین (ع) که مشرف می‎شوم عرض می‎کنم "حالا که مرا خریدید، به راحتی آزادم نکنید. اجازه دهید لذت نوکری کردن شما برایم مادام‌العمر باشد". شکر خدا تا کنون هرچه طلب کردم، مرحمت فرمودند. از امام رضا (ع) کربلا خواستم، برات این سفر را امضا کردند و اربعین گذشته رهسپار سرزمین عشق شدم. در کربلا هم از اربابم حسین بن علی (ع) خواستم عقیده‎ام را نسبت به مذهب غنی تشیع افزایش دهد و یاری‌ام دهد تا این ندای حق را به گوش همگان

 

مرحوم شيخ كلينى در كتاب «كافي»، روايت ثقلين را از طريق ابو بصير از امام صادق با شش سند نقل كرده‌است که ابو بصیر گفت:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏  فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ع فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ‏
لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى‏ كَانَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ص هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ‏ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ قَالَ ص أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَنْ يُدْخِلُوكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لَادَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ تَصْدِيقاً لِنَبِيِّهِ ص- إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ أَهْلَ الْبَيْتِ‏ وَ يُطَهِّرَكُمْ‏ تَطْهِيراً  فَكَانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ ع فَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص تَحْتَ الْكِسَاءِ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أَهْلًا وَ ثَقَلًا وَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ ثَقَلِي فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِكَ فَقَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي وَ ثِقْلِي فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص كَانَ عَلِيٌّ أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ لِكَثْرَةِ مَا بَلَّغَ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِقَامَتِهِ لِلنَّاسِ وَ أَخْذِهِ بِيَدِهِ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ لَمْ يَكُنْ يَسْتَطِيعُ عَلِيٌّ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ أَنْ يُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا الْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ وَ لَا وَاحِداً  مِنْ وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِينَا كَمَا أَنْزَلَ فِيكَ فَأَمَرَ بِطَاعَتِنَا كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ بَلَّغَ فِينَا رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ أَذْهَبَ عَنَّا الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَهُ عَنْكَ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ ع كَانَ الْحَسَنُ ع أَوْلَى بِهَا لِكِبَرِهِ فَلَمَّا تُوُفِّيَ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يُدْخِلَ وُلْدَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَفْعَلَ ذَلِكَ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏ فَيَجْعَلَهَا فِي وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ الْحُسَيْنُ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِي كَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ أَبِيكَ وَ بَلَّغَ فِيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا بَلَّغَ فِيكَ وَ فِي أَبِيكَ وَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي الرِّجْسَ كَمَا أَذْهَبَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَلَمَّا صَارَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ ع لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ‏
أَهْلِ بَيْتِهِ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَدَّعِيَ عَلَيْهِ كَمَا كَانَ هُوَ يَدَّعِي عَلَى أَخِيهِ وَ عَلَى أَبِيهِ لَوْ أَرَادَا أَنْ يَصْرِفَا الْأَمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ يَكُونَا لِيَفْعَلَا ثُمَّ صَارَتْ حِينَ أَفْضَتْ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَجَرَى تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ- وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ الْحُسَيْنِ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ قَالَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُّ فِي رَبِّنَا أَبَداً.
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ص286
ابى بصير گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (59 سوره نساء): «از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولى الامر خودتان اطاعت كنيد»؟ فرمود: در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين (ع) نازل شده، من به او گفتم: به راستى مردم مى گويند:
چرا او نام على و خاندانش را در كتاب خدا عز و جل نبرده؟ گويد: فرمود: در پاسخ آنها بگوئيد كه: براى پيغمبر آيه نماز نازل شد و خدا در آن نام نبرد سه ركعت و چهار ركعت را تا اينكه رسول خدا (ص) آن را شرح داد و آيه زكاة نازل شد خدا نام نبرد كه بايد از چهل درهم يك درهم داد تا رسول خدا (ص) بود كه آن را شرح داد و آيه حج نازل شد و نفرمود به مردم كه هفت دور طواف كنيد تا آنكه رسول خدا (ص) بود كه آن را شرح كرد براى مردم و نازل شد أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ و در باره على و حسن و حسين (ع) نازل شد و رسول خدا (ص) در باره على (ع) فرمود هر كه را من مولا و آقايم على (ع) مولا و آقا است، و فرمود:
من به شما وصيت مى‏كنم در باره كتاب خدا و خاندانم زيرا من از خدا عز و جل در خواسته‏ام كه ميان آنها جدائى نيفكند تا آنها را بر سر حوض به من رساند، خدا اين خواست مرا داد، و فرمود: چيزى به آنها نياموزيد كه آنها از شما أعلم هستند، و فرمود:
خاندان من شما را از هيچ در هدايت بيرون نكنند و هرگز شما را به باب گمراهى وارد نكنند.
اگر پيغمبر خاموش مى‏نشست و آن را در خاندان خود شرح نمى‏كرد، آل فلان و آل فلان ادعاى آن را مى‏كردند، ولى خدا در كتاب باز هم شرح آن را براى تصديق پيغمبرش بيان كرد و نازل نمود (33 سوره احزاب): «همانا خدا مى‏خواهد پليدى را از شما خاندان‏
به خصوص ببرد و شما را پاك كند» على بود و حسن و حسين و فاطمه (ع) كه پيغمبر (ص) آنها را زير عبا گرد آورد، در خانه ام سلمه، و سپس فرمود: بار خدايا هر پيغمبرى خاندان و بنه‏اى دارد و اينها خاندان و بنه منند، ام سلمه گفت: آيا من از خاندان تو نيستم؟
فرمود: تو رو به خوبى دارى ولى اينان خاندان و بنه منند.
چون رسول خدا (ص) وفات كرد، على (ع) اولى‏ و أحقّ از همه مردم بود براى پيشوائى مردم، براى تبليغات بسيارى كه رسول خدا (ص) نسبت به او كرده بود و او را برابر مردم بپا داشته بود و دست او را در دست داشت و چون على (ع) در گذشت، نمى توانست و اقدام نمى‏كرد كه محمد بن على يا عباس بن على يا يكى از پسرانش را وارد امر امامت كند، زيرا در اين صورت حسن و حسين (ع) مى‏گفتند: خدا در باره ما حكم نازل كرده چنانچه در باره تو نازل كرده و به اطاعت ما دستور داده چنانچه به اطاعت تو دستور داده و در باره ما تبليغ كرده رسول خدا (ص) مثل اين كه در باره تو تبليغ كرده و پليدى را از ما برده است چنانچه از تو برده است.
چون على (ع) در گذشت، حسن (ع) اولى‏ بود به خاطر اين كه بزرگتر بود و چون او وفات مى‏كرد، نمى‏توانست از اولاد خود وارد امر امامت كند و اقدام به آن هم نمى‏كرد با اين كه خدا مى فرمايد: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و اگر آن را براى اولادش مقرر مى‏كرد، امام حسين (ع) مى‏گفت: خدا به‏ اطاعت من فرمان داده چنانچه به اطاعت تو فرمان داده و اطاعت پدرت و رسول خدا در باره من هم تبليغ كرده مثل آن كه در باره تو و پدرت تبليغ كرده و خدا پليدى را از من برده مثل اين كه از تو و پدرت برده است، و چون امامت به حسين (ع) رسيد هيچ كدام از خاندان و خويشانش نمى‏توانستند بر او ادّعائى بياورند چنانچه او مى‏توانست طرح دعوى نسبت به برادر و پدر كند، در صورتى كه مى‏خواستند امر امامت را از او بگيرند و به ديگرى منتقل كنند با اين كه اين كار را نمى‏كردند و چون خلافت به حسين (ع) رسيد، اين آيه اجراء گرديد كه: أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ و امامت پس از حسين به على بن الحسين (ع) رسيد و بعد از على بن الحسين به محمد بن على (ع)، فرمود: مقصود از رجس و پليدى كه از ما برده‏اند، شك است و به خدا ما هرگز در پروردگار خود شك نداريم (مقام توحيدِ خالص همين است).
این روایت، یکی از بهترین و گویا ترین روایات در باره امامت است؛ هم از نظر سندی و هم از نظر دلالی و مطالب ذیل را می‌توان از آن ثابت کرد:
این روایت در مجموع شش سند دارد که شیخ کلینی دو سند در اول روایت و چهار سند دیگر در آخر آن آورده است.
علامه مجلسي اين روايت را صحيح مي‌داند؛ و در تأييد آن گفت

 

صحيح بسنديه

 

 مرآة العقول، ج‏3، ص213.
همانطورى‌كه مشاهده مى‌شود روايت فوق از ابو بصير با شش سند معتبر نقل شده است. براى اثبات صحت اين روايت و نيز به جهت رعايت اختصار، در اين قسمت سند اول و ششم را از نظر رجالى بررسى مى‌كنيم:
علي بن ابراهيم بن هاشم:
نجاشی در باره او می‌گوید: «علي بن ابراهيم قمي، در نقل حديث مطمئن و مورد اعتماد است و مذهب صحيحي دارد».
القمي، ثقة في الحديث، ثبت، معتمد، صحيح المذهب.
 رجال النجاشي، ص260؛ معجم رجال الحديث، ج12، ص212، رقم: 7830
محمد بن عيسي بن عبيد بن يقطين:
نجاشي می‌گوید که او از بزرگان شيعه وگرانقدر بود. مورد اعتماد است و شخصيت برجسته‌ای داشت. و روايات زيادي از وي نقل شده است. تأليفات خوبي نيز دارد:
أبو جعفر: جليل في أصحابنا، ثقة، عين، كثير الرواية، حسن التصانيف.
رجال النجاشي، ص333.
ابو بصير اسدي:
او یکی از اصحاب اجماع است که علمای شیعه اتفاق دارند اگر روایتی با سند صحیح به او منتهی شود، صحیح است. نجاشی در باره او می‌نویسد:
«يحيي بن قاسم، أبو بصير أسدي يا به عبارت ديگر أبو محمد: مورد اعتماد و بزرگ قوم و دارای قدر منزلت بوده است».
يحيى بن القاسم، أبو بصير الأسدي، وقيل أبو محمد: ثقة، وجيه.
 رجال النجاشي، ص441؛ معجم رجال الحديث، ج21، ص79، رقم: 13599.
محمد بن يحيي العطار:
نجاشي مي¬گويد: او بزرگ شیعیان در زمان خود، شخصيت برجسته آنان بود و مورد اعتماد و اطمينان است. از وي احاديث بسياري نقل شده است:
شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث...
رجال النجاشي، ص353؛‌ معجم رجال الحديث، ج19، ص33، رقم: 12010
احمد بن محمد بن عيسي الأشعري:
وی از بزرگان قم و دارای منزلتی عظیم در میان آنان بود. شیخ طوسی می‌گوید:
شيخ قم، ووجيهها، وفقيهها.
الفهرست، ص68؛ معجم رجال الحديث، ج3، ص87، رقم: 902؛
الحسين بن سعيد بن حماد:
او از راویان و نویسندگان اهواز و از افراد مورد اعتماد بوده است. شیخ طوسی در باره او می‌نویسد:
صاحب المصنفات الأهوازي، ثقة
رجال الطوسي، ص355؛ معجم رجال الحديث، ج6، ص265 ـ 266، رقم: 3424.
النضر بن سويد الصيرفي
نجاشي مي¬گويد: وي کوفي و مورد اعتماد است و احاديث وي سندهاي صحيح دارند:
كوفي، ثقة، صحيح الحديث

 

رجال النجاشي، ص427.
يحيي بن عمران الحلبي:
نجاشي مي¬گويد: بسيار مورد اعتماد و اطمينان بوده و احاديثش صحیح است.
ثقة ثقة، صحيح الحديث
رجال النجاشي، ص444؛ معجم رجال الحديث،‌ ج21، ص77، رقم: 13593.
عمران بن علي الحلبي:
نجاشي در شرح حال أحمد بن عمر بن أبي شعبة الحلبي تمام خاندان آل أبي شعبه و از جمله عمران بن علي را توثیق کرده است:
وكانوا ثقات.
رجال النجاشي، ص98؛ معجم رجال الحديث، ج2، ص189.
اگر به دنبال روایات دیگر در خصوص ولایت ائمه علیهم السلام هستند به این آدرس رجوع کنید

 



نظرات شما عزیزان:




+ نوشته شده در شنبه 10 مهر 1395برچسب:,ساعت 15:4 توسط امیر علی عرفانیان |




الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82
جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی
امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک
سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی
قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش
به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53
شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319
سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم
نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم
دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف»
ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740
مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو
رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59
دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین
بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه
فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی
کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه
کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست